امیرحامد رضایی:
شانگهای و برجام؛ و آمادگی شرکت های ایرانی
در همین رابطه امیرحامد رضایی، دکترای تخصصی بازاریابی و استراتژیست بازاریابی بین الملل، به مدار اقتصادی گفت: برای تحلیل پیمان های بین المللی، باید ببینیم که چه اعضایی در آن حضور دارند. پیمانی همچون شانگهای کاملا با حضور دولت ها شکل می گیرد. جایی که با دولت سر و کار داشته باشیم حتما در آن بحث امنیتی مطرح می شود. از سوی دیگر نمی توان این پیمان را صرفا امنیتی دانست.
این استراتژیست بازاریابی بین الملل در پاسخ به این سوال که چرا نمی توان این پیمان را صرفا امنیتی دانست؟ گفت: در پیمان های امنیتی بین المللی معمولا باید طرف های حاضر از هماهنگی و تعامل نه صد در صدی، اما حداکثری برخوردار باشند.
او ادامه داد: روسیه، هند و چین بارز ترین کشورهای عضو پیمان شانگهای محسوب می شوند و این درحالی است که سه کشور از تعامل حداکثری برخوردار نیستند. در ماجرای اوکراین چین تمام قد از روسیه دفاع نمی کند و در مقاطعی مواضع بینابینی اتخاذ می کند و در شورای امنیت رأی ممتنع میدهد و همه چیز را در ماجرای روسیه و اوکراین تائید نمیکند. یا چین و هند رقبای استراتژیک بهحساب میآیند. بنابراین ما در پیمان شانگهای از منظر روابط بین الملل، بیشتر با معمای امنیتی مواجه هستیم. کشورها همیشه و در همه حال در تعامل و تقابل نیستند. پس پیمان شانگهای میتواند چندبعدی باشد.
با حضور چین، هند و روسیه، در واقع نیمی از جمعیت زمین در پیمان شانگهای عضو هستند و هر سه کشور از مهمترین مقاصد صادراتی و وارداتی محسوب می شوند. اگر ابعاد اقتصادی این پیمان امروز پررنگ نیست در آینده پررنگ می شود.امیرحامد رضایی افزود: مسئله دیگر این است که در پیمان های امنیتی سایر اعضا برای کاهش تنشهای بین دو یا چند عضو دیگر تلاش میکنند؛ اما میبینیم که در پیمان شانگهای تلاشی برای کاهش تنش هند و پاکستان صورت نمیگیرد. بنابراین شانگهای، یک پیمان ترکیبی یا هیبریدی است و یک روی سکه امنیتی و روی دیگر آن اقتصادی است و هرچند طی چند روز گذشته از شانگهای به عنوان ناتوی شرقی یا عناوین شبیه آن یاد شد، اما این پیمان ضرورتاً امنیتی نیست و ما نمیتوانیم آن را به عنوان ناتوی شرقی در نظر بگیریم.
این کارشناس فضای کسب و کار به بعد اقتصادی پیمان شانگهای اشاره کرد و ادامه داد: با حضور چین، هند و روسیه، در واقع نیمی از جمعیت زمین در پیمان شانگهای عضو هستند و هر سه کشور از مهمترین مقاصد صادراتی و وارداتی محسوب می شوند. اگر ابعاد اقتصادی این پیمان امروز پررنگ نیست در آینده پررنگ می شود.
این مدرس مدیریت کسب و کار در پاسخ به این سوال که ایران در این پیمان چه جایگاهی دارد؟ گفت: برخی از صاحبنظران اینگونه عنوان میکنند که با عضویت در پیمان شانگهای ما دیگر نیازی به برجام نخواهیم داشت. از طرف دیگر بعضی عنوان میکنند که این دو هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.
او افزود: هر یک از پیمانها، معاهدات و قراردادها کارکردهای ویژه خود رادارند. درواقع همانطور که نباید اقتصاد را به برجام گره زد، نباید به شانگهای هم گره زد! اما ما باید با دنیا در تعامل باشیم. میخواهیم تجارت کنیم! اگر ما عضو یک پیمان شدیم نمی توان گفت نیازی به یک پیمان دیگر نداریم! در همسایگی خود ترکیه را میبینیم. در بیشتر پیمانهای بین المللی عضو است و در همهجا حضور دارد. ما قبل از امضای برجام برای عضویت در شانگهای اعلام آمادگی کردیم و به نظر می رسد این پیمانها ارتباطی با یکدیگر ندارند.
دکترای تخصصی بازاریابی با بیان اینکه پیمان ها اهمیتی ندارند، برجام، شانگهای یا هر عنوان دیگری که داشته باشند؛آنچه مهم است میزان توانایی ما در بهره برداری از آنها است، افزود: وزارت امور خارجه در ایده آل ترین حالت تنها جاده اقتصاد را باز میکند. من و شما که در شرکت و بنگاه تولیدی نشستهایم چگونه میتوانیم در این جاده حرکت کنیم و به مقصد برسیم؟ شاید یک مثال خوب برای این موضوع بورس تهران باشد که با بورس شانگهای به عنوان بارزترین نماد پیمان شانگهای تفاهم نامه مشترک دارند. بورس تهران چگونه میتواند از این تفاهم نامه استفاده کند؟ برویم سمت صنعت خودروسازی؛ چه کاری میتوان انجام داد؟ برویم به سمت صنعت داروسازی آنها چه کاری می توانند انجام دهند؟ در صنعت گردشگری چه اقدامی می توانیم انجام دهیم؟ پس نام پیمان ها مهم نیست! آنچه مهم است این است که ما جه اقداماتی را می توانیم برای بهره برداری از پتانسیل های پیمان ها، در سطح بنگاه اقتصادی انجام دهیم.
او افزود: چه پیمان شانگهای باشد یا برجام؛رشد اقتصاد ایران به این وابسته است که برندهای های ایرانی را تقویت کنیم و موضوع مهم تر این است که آیا شرکت های ایرانی آمادگی همکاری با برند های مهم دنیا را دارند یا نه؟ قبلا هم اشاره کردهام که شرکت های بین المللی برای حضور و سرمایه گذاری در ایران انگیزه لازم را دارند. اما بخش زیادی از آن به توانمندی شرکت های ایرانی در تعامل سازی باز می گردد. شرکت های ما باید توانمندی حضور و بهره برداری در عرصه های بین المللی را داشته باشند.
امیرحامد رضایی ادامه داد: برگردیم به همان ماجرای فرجام. شرکت ها باید ازلحاظ فنی و مهندسی آماده باشند. راهبرد و برنامه ریزی داشته باشند. جواز های لازم برای فعالیت را کسب کرده باشند و از زیرساخت حقوقی کارآمد برخوردار باشند.از همه مهمتر از نظر ارتباطی و مالی آماده باشند.
این دانش آموخته حوزه کسب و کار اضافه کرد: از سوی دیگر شرکت ها در پیمان شانگهای یا هر پیمان بین المللی دیگری با سد برندها برخورد می کنند و در این مواجهه کار آسانی در پیش رو ندارند.
او ادامه داد: در دنیای کسبوکار امروز پدیدهای به نام برند وجود دارد. امروز برندهای جهانی از مرز دولت ها رد شدهاند. بعضی از برندهااز دولت خود بزرگتر شدهاند. نام بعضی از این برندهااز دولت یا کشورشان مطرحتر است. در کشور خود ما برندی هست که برخی از کشورهای دیگر آن برند را بیشتر از ایران میشناسند.هواپیمایی هما! برندها حتی در عالم سیاست هم تأثیر خود را میگذارند.
امیرحامد رضایی در پاسخ به اینکه شرکت های ایرانی در پیمان شانگهای با چه چالش هایی روبرو هستند، گفت: تصورم این است که ما وارد عصر یا دورانی شده ایم که پیمانهای بینالدولی با گذشته تفاوت دارند و این برندها هستند که شرایط را تعیین می کنند. بنابراین نخستین چالش بزرگ پیمان شانگهای برای شرکت های ایرانی حضور برندهای بین المللی بزرگ به ویژه در چین است. چالش دوم پیمان شانگهای سطح تعامل ناهمگن اعضااست. به نظر می رسد عدم تفاهم در این پیمان بیشتر از اتحادیه اروپا باشد.
این دکترای تخصصی بازاریابی در ادامه به نقاط قوت پیمان شانگهای نیز اشاره کرد و افزود: ممکن است در این پیمان مناسبات امنیتی و سیاسی نیز وجود داشته باشد که خارج از بحث ما است. اما از منظر اقتصادی اثرات قابل توجهی ایجاد می کند. مناسبات آسان تر تجاری و بازرگانی بین اعضا، اخذ راحت تر ویزا، حل مشکلات گمرکی و تعرفه ای، استفاده از زیرساخت های تولیدی سایر اعضا و انتقال دانش فنی مهمترین انتظارات از پیمان شانگهای است.