اقتصاد تغییر آب و هوا:
تجربیات موفق در مواجهه با تغییرات آبوهوایی
مدار اقتصادی| رضا مجیدزاده: در اجرای سیاستها، همافزایی و فرصتهایی برای سود مضاعف، وجود دارد. برای مثال، فناوریهای دیجیتالی مانند هوش مصنوعی میتواند به کاهش تقاضای انرژی، انتشار گازهای گلخانهای، تسریع مدیریت شبکه هوشمند و صرفهجویی در مصرف سوخت به دلیل وجود وسایل خودکار و سنسورهای هوشمند، کمک کند. پذیرش راهکارهای دیجیتال میتواند در عین افزایش بهرهوری، عملکرد محیط زیست را ارتقا دهد که به موجب آن، گذار همزمان رشد اقتصادی و کامیابی مشترک، تضمین میشود.
با این حال، درباره پسماندهای مواد و کربن مربوط به برخی از فناوریهای دیجیتال، نگرانیهایی وجود دارد. علیرغم بهسازیهای مستمر در بهرهوری، حجم زیادی از انرژی مصرفی توسط راهکارهای دیجیتالی، نظیر ذخیرهسازی دادهها و پردازش با ظرفیت بالا میتواند موجب افزایش انتشار کربن شود. همچنین، افزایش تقاضا میتواند به افت در صرفهجویی انرژی بینجامد که نیازمند بررسی دقیق و سیاستهای درست در آینده است.
ظهور اتوماسیون، روند تحولآفرین بلندمدت دیگری است که علاوه بر صنعت و تقاضای مهارتها، بر هر دو گذار سبز و دیجیتال، اثر میگذارد. فناوریهای خودکار، امکان افزایش کارایی انرژی و در نتیجه، کاهش بالقوه انتشار گازهای گلخانهای را ایجاد میکنند؛ برای مسایل پیچیده، راهحلهای جدیدی را ارایه میدهد و در ایمنی کارکنان، مشارکت دارد؛ رفاه و کیفیت زندگی را بهتر میکند.
شاخصهای بینالمللی مربوط به زیرساخت فناوری ارتباطات و اطلاعات و عملکرد زیستمحیطی کشورها نشان میدهد که برترین کشورها در زمینه سلامت زیستمحیطی، در زمینه زیرساخت فاوا و به کارگیری فاوا نیز در رتبههای برتر جهانی قرار دارند و از میان آنها میتوان به کشورهایی مانند سوئد، دانمارک، سنگاپور و کره جنوبی اشاره کرد. مطالعات نیز چنین برداشتی را تایید میکنند و نتایج آنها نشان میدهد که در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، توسعه مناسب فاوا، به خصوص در زمینه اینترنت و سایر خدمات مخابراتی و اطلاعاتی، در کاهش انتشار گازهای آلاینده در این کشورها، نقش معناداری داشته است.
الگوگیری از تجربیات کشورهای موفق دال بر این است که در طی دوران بحران مالی جهانی، سیاستهای صنعتی که به مثابه بخشی از بستههای بازیابی سبز به اجرا در آمدند، آشکارا روی طرف تقاضا، تمرکز داشتند و برای کمک به پذیرش خودروهای الکتریکی یا کارآمد از نظر انرژی، طرحهایی مانند اسقاط خودرو را اجرا کردند. هرچند که این ابزارها برای تشویق به پذیرش فناوریهای کمکربن و آماده بازار، مفید هستند اما لازم است که سیاستهای هدفمند، تاثیر عوامل دیگری از قبیل استعدادها و مهارتها، ساختار و زیرساخت بنگاه و صنعت را نیز ارزیابی کنند. از همه مهمتر، لازم است که این سیاستها، ابزارهایی که سمت عرضه را هدفگرفتهاند، تکمیل کنند تا در بلندمدت، اقتصادها و جوامع به سمت یک مسیر سبزتر، هدایت شوند. سیاستهای پیشنهادی طرف عرضه برای تحقق چنین اهدافی، عبارتند از:
- پشتیبانی از تحقیق و توسعه در شکل اعتبار مالیاتی یارانهها یا جوایز هدفمند برای تحقیقات
- آموزش حرفهای
- سیاستهای رقابتی برای یکسانسازی زمین بازی برای شرکتهای نوپا و SMEها
- سرمایهگذاری از طریق صندوقهای مخاطره پذیر برای تشویق تامین منابع مالی برای استارتاپها
- برنامههای زیرساخت عمومی مانند حملونقل برقی و هیدروژنی، یا ایستگاههای شارژ برای وسایل نقلیه برقی
- تعریف استانداردهای جدید برای محصولات مانند حداقل محتوای بازیافتی.